- رد شدن
- پذیرفته نشدن، گذشتن عبور کردن گذشتن، پذیرفته نشدن، مردود شدن رفوزه شدن (در امتحان)
معنی رد شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- رد شدن
- گذشتن، عبور کردن
پذیرفته نشدن، رفوزه شدن
- رد شدن
- گذشتن، عبور کردن، پذیرفته نشدن
- رد شدن
- выстраивать
- رد شدن
- ausrichten
- رد شدن
- вишиковувати
- رد شدن
- ustawiać
- رد شدن
- alinhar
- رد شدن
- allineare
- رد شدن
- alinear
- رد شدن
- aligner
- رد شدن
- ordenen
- رد شدن
- पंक्ति लगाना
- رد شدن
- menyusun
- رد شدن
- sıralamak
- رد شدن
- kupanga
- رد شدن
- จัดเรียง
- رد شدن
- সারিবদ্ধ করা
- رد شدن
- صف لگانا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رنگ زرد گرفتن اصفرار. یا زرد شدن خورشید غروب آفتاب
ریزه ریزه شدن
لطیف و نرم شدن
نقصان حرارت یافتن فاقد گرما شدن، مقابل گرم شدن، از کاری دلزده شدن ملول گشتن، مردن
خارج شدن
داخل شدن، درون آمدن، در رفتن، داخل گشتن
نشان به جایی بردن، چشپر کسی را گرفتن رد پای کسی را گرفتن، نشان به جایی بردن
متبلور شدن آن، رست شدن
رد جستن، نشان و اثر کسی یا چیزی را جستجو کردن